خلق زندگی زیباتر



آیا فکر می کنید برای شروع مجدد خیلی دیر شده است. آیا فکر می کنید زمان زیادی را دست داده اید و دیگر امکان این وجود ندارد که رویای خود را محقق کنید می خواهم این را بدانید که اگر هنوز زنده هستید، خیلی بیشتر از نیازتان زمان دارید. هم اکنون که این بخش از کتاب را می نویسم وارد دهه 80 سالگی شده ام، اما اهداف زیادی را برای خود تنظیم کرده ام که باید حتما آنها را به دست آورم. بشر تازه در ابتدای مسیر پیشرفت است، چار کترینگ که یک مخترع صاحب نام است ، می گوید: ما در تمام زمینه ها در نقطه ی شروع پیشرفت هستیم.» نسل آینده به ما نگاه خواهد کرد. برای نسل آینده‌ی نظام حمل و نقل این دوران، مضحک به نظر خواهید رسید. اما مهم ترین ویژگی ما برای نسل آینده، نحوه نگرش ما و سطح آگاهی و طرز برخورد ما با یکدیگر است. شما از این توانمندی برخوردارید که به اوج و عظمت برسید و تمام توانایی های خود را به عرصه ظهور درآورید، می توانید هر آن چه را در ذهن تصور و تجسم می کنید به دست آورید. برای شروع یک مسیر و کار تازه هیچ وقت دیر نیست. سن و سال، جنسیت، نژاد ، میزان مدرک تحصیلی شما، هیچکدام نقشی در موفقیت یا عدم موفقیت شما ندارد، مهم این است که هم اکنون تصمیمی جدی بگیرید و دست به کار شوید. به جای اینکه در ذهن خود با ترس ها و شک و تردیدهای خود م کنید با امید و رویا م کنید. به تردیدها و ناامیدی ها فکر نکنید. به شکستی که خوردید، نیندیشید. به توانمندی های بالقوهی خود فکر کنید.

در مدت 5 سال یا کمتر میتوانید تبدیل به یک متخصص در هر زمینه ای و صنعتی تبدیل شوید. کافی است هدف و زمینه مورد علاقه خود را پیدا کنید و روزانه زمانی مشخص را برای یادگیری در آن زمینه دلخواهتان اختصاص دهید. چیزی نمی گذرد که متوجه می شوید به یکی از متخصصان در زمینه مورد علاقه خودت تبدیل شده اید و بسیار فراتر از آنچه که در ابتدا در ذهن خود داشتید پیش رفته اید. هم اکنون تصمیم بگیرید و ترس ها و تردیدها را کنار بگذارید.


بیست سال دیگر بابت کارهایی که نکرده ای بیشتر افسوس می خوری تا کارهایی که کرده ای هم اکنون از حاشیه ی امنیت خود بیرون بیا و رویاهای بزرگ در سر بپروران.
مارک تواین


بهانه ها را کنار بگذار! ویلیام جیمز حدود یک صد سال قبل زندگی می کرد. اغلب مطالبی که جیمز در آن زمان آموزش می داد، صحت و درستی اش هنوز به قوت خود باقی استویلیام جیمز میگفت؛ اکثر ما تنها از توانایی های فیزیکی و ظاهری خود استفاده می کنیم. اکثر انسان ها از توانایی هایی برخوردار هستند که هرگز از آن استفاده نمی کنند. آنها تنها به وسیله ی نحوه تفکر خودمحدود می شوند.

سالها بعد توماس ادیسون به همه ثابت کرد که هیچ کدام از عوامل بیرونی و محیطی نمی توانند نقش قابل ملاحظه ای در موفقیت یک شخص داشته باشند، او گفت: اگر همه ی ما بهانه ها را کنار بگذاریم و در حد توانایی های بالقوه ی خود ظاهر می شدیم، خودمان هم حتی شگفت زده می شویم

در زمان توماس ادیسون و وبلیلم جیمز در مقایسه با روزگار امروز اطلاعات بسیار کمیاب و نادر بودند. مردم می توانستند بهانه بیاورند که به دلیل عدم وجود اطلاعات و عدم آگاهی در فقر زندگی می کنند. اما این مربوط به آن روزگار بود و اکنون این بهانه ها هیچ گونه اعتباری ندارند. امروزه کتابهای بسیاری در زمینه موفقیت و رشد شخصی در سراسر جهان چاپ می شود. به وسیله ی محصولات آموزشی شنیداری، اتومبیل شما می تواند تبدیل به کلاس رشد شخصی شود.
دیگر هیچ بهانه ای وجود ندارد که رویاهای خود را به واقعیت تبدیل نکنید. می توانید به رغم انواع مشکلات موجود به سمت هدفهایتان حرکت کنید. اقتصاد را بهانه ی نرسیدن خود به هدف قرار ندهید، زیرا می توانم هزاران زن و مرد را برای شما نام برم که از صفر و حتی زیر صفر شروع کردند و هم اکنون به تمام خواسته های خود دست یافته اند. بهانه ها را کنار بگذارید به زندگی که لیاقت آن را دارید دست یابید.
همیشه رویاهایی در سر بپرورانید که در ابتدا تحقق آن برایتان امکان پذیر نباشد.
اگر هنگامی که به رویای خود فکر می کنید احساساتتان برانگیخته نمی شود، پس شاید بهتر باشد در مورد آن تجدید نظر کنید.

همواره آماده باشید ماتیوس می نویسد: فرصت های بزرگ همه در اثر آمادگی فرد ایجاد می شوند، اگر کسی خود را در حرفه اش آماده نکند، زمانی که فرصت از راه برسد خودش را مضحکه کرده است» هر فرد موفقی به شما خواهد گفت که آمادگی کلید موفقیت در همه ی تلاش هاست. باید پیوسته خود را در حرفه خود آماده نگه دارید تا در کاری که می کنید به یک استاد تبدیل شوید. وقتی خود را در تمام جهات آماده کنید، به فرصت های مناسب امکان میدهید تا به سمت شما بیایند. افراد موفق روزانه حداقل سی دقیقه به این فکر می کنند چگونه میتوانند خلاق تر شوند و خدمات بهتری ارائه کنند. بررسی ها نشان میدهند که اکثریت اشخاص وقتی به شغل خود نگاه می کنند، احساس می کنند که دیگر احتیاجی به یادگیری بیشتر و بهبود بخشیدن به کار خود ندارند. این اشخاص باید بدانند که تمام علوم و صنایع در حال گسترش و پیشرفت و تغییر هستند. .
عالی بودن یک اقدام نیست، یک عادت است. . برای این که تخصص پیدا کنید، سعی کنید، سعی کنید و باز هم سعی کنید. کیفیت تصادفی به دست نمی آید، بلکه کیفیت ناشی از تکرار و تلاش مستمر است.

 


شهامت
آسایش ابتدا به صورت یک خدمتگزار است و بعد تبدیل به یک ارباب می شود. "کهلیل جبران"
آدمها با آواز خواندن زیر باران ترانه می سازند، اما در زندگی واقعی وقتی خیس می شوند، شکایت می کنند. مردم از تماشای فیلمهای ایندیانا جونز و رنجهایی که در گذر از غار پر از مار و عنکبوت تحمل می کند، لذت می برند، اما وقتی سیستم تهویه دفتر کارشان خراب می شود، خیلی عصبانی می شوند. شاید اگر این همه ماجراجویی را در تلویزیون و سینما نمی دیدیم، در زندگی واقعی بیشتر به ماجراجویی می پرداختیم. انسان امروز ارزش بسیاری برای آسایش" قائل است. بخش اعظم نگرانیهای ما ناشی از این است که ما به آسایش و راحت طلبی عادت کرده ایم. برنامه پرواز هواپیماها باید همیشه دقیق باشد. حمل بار باید همیشه آسان انجام شود. ارسال حواله های بانکی باید راحت انجام شود.
راحتی بیش از حد کسالت ایجاد می کند. انباشتن مغز با این بایدها و نبایدها، به بی تحرکی مغز منجر می شود. هر چه برای زندگی و احساسات خود کمتر قانون تعیین کنید، راحت تر می توانید در برابر اتفاقات واکنش نشان دهید.
ما در زندگی با مشکلاتی روبرو می شویم، مورد انتقاد قرار می گیریم، طرد می شویم، خسته و بی پول می شویم. وقتی روزهای بد فرا می رسند، آنها را به عنوان بخشی از زندگی عادی قبول کنید. به هر حال زندگی تنوع می خواهد؟
نکته دیگر این است که شهامت بیشتر از هوش به کار می آید و این باعث آزار بعضی از افراد می شود.
فرد می گوید: "من خیلی باهوشم. دو مدرک دانشگاهی دارم و نمی توانم بپذیرم که آدمهای کم هوش تر از من، شغلها و درآمدهایی بیشتر از من داشته باشند. این را به عنوان یک اصل بپذیرید: "پاداش نصیب افرادی می شود که یا شهرت خود را به خطر می اندازند و یا خود را و یا هر دو را؟"

خلاصه کلام
شهامت به معنای نترسیدن نیست. شهامت عمل کردن با وجود ترس است. کسانی که هیچ کاری انجام نمی دهند، درست به اندازه افرادی که به خطرات بزرگی دست می زنند، می ترسند. تنها تفاوت آنها این است که گروه اول از چیزهای کوچک می ترسند. اگر قرار است بترسیم، چرا از چیزهای بزرگ نترسیم؟
"آیا فقط از آنهایی درس گرفته اید که شما را تحسین کرده اند یا برای تان دل سوزانده اند؟ آیا از آنانی که طردتان کرده اند و یا در مقابلتان ایستاده اند، ادرس نگرفته اید؟"
"والت ویتن
اغواکننده است که خود را در محاصره دوستان و همکارانی ببینیم که مدام ما را تأیید می کنند. بنابراین وقتی اوضاع به هم می ریزد، دست کم کسانی هستند که به ما بگویند تقصیر تو نیست. اما چه خوب است که افرادی هم باشند که ما چالش بکشند.

موضع بگیرید
پیروی از قلب، به معنای ملایمت نیست. دنیا خشن است و قوانین طبیعت نیز جدی هستند. بره ضعیف خوراک روباه می شود. 
همین طور است! اگر ضعیف باشید، افراد روباه صفت شما را به عنوان آسان شکار می کنند.
روزی قورباغه ای در کنار نهری نشسته بود که عقربی آمد و گفت: "آقا قورباغه می خواهم از نهر بگذرم، اما شنا بلد نیستم، ممکن است مرا پشت خود بگذارید و آن سوی نهر ببرید؟"
قورباغه گفت: "اما تو عقرب هستی و عقربها قورباغه ها را نیش می زنند!؟ عقرب گفت: "چرا نیش بزنم؟ من می خواهم به آن طرف بروم." قورباغه قبول کرد.
درست در اواسط راه، عقرب قورباغه را نیش زد. قورباغه در حالی که از درد به خود می پیچید و آخرین نفسهایش را می کشید، گفت: "چرا این کار را کردی؟ حالا هر دو غرق می شویم؟
عقرب گفت: "من یک عقربم. عقربها باید قورباغه ها را نیش بزنند؟"
مراقب عقربها باشید! در اطراف شما آدمهایی هستند که برای آنها مهم نیست غرق شوند، به شرط آنکه شما را هم با خود ببرند.
از بعضی از افراد باید دوری کنید. در مقابل بعضی دیگر باید بایستید و بجنگید. چه موقع باید موضع بگیریم؟ کافی است از خود سؤال کنید: "آیا احساس من عادلانه است؟ اگر این طور است، موضع بگیرید، از خود دفاع کنید و به این که دیگران در مورد شما چه خواهند گفت، اهمیت ندهید.
شما می توانید برای جلب محبت دیگران، خود را زیر پا بگذارید و از حق خود بگذرید، اما در پایان می بینید که نه تنها محبتی به دست نیاورده اید، بلکه شخصیت واقعی خود را نیز از دست داده اید.
در پایان راهی نمی ماند، جز اینکه به هدایتگر درونی خود اتکاء کنید و یا پیرو قلب تان باشید.
 


از همین حالا شروع کنید

برایان تریسی می گوید: تفاوت اصلی بین افراد موفق و افراد ناموفق این است که افراد موفق اقدام می کنند. آنها کارشان را آغاز میکنند و چیزی را که میخواهند انجام می دهند. افراد ناموفق نیز همین ایده ها و اطلاعات را دارند، اما همیشه بهانه ای برای شروع نکردن دارند.»

این احتمالا قدرتمندترین نقل قول از برایان تریسی است که تاکنون شنیده اید. بیشتر افراد با این تفکر که یک روزی شروع خواهند کرد، همیشه کارشان را به تعویق می اندازند، اما واقعیت این است که یک روزی» دروغ بزرگی است که ما به خودمان میگوییم.

درنتیجه اولویت هایتان را شناسایی کنید. بدانید که در این ماه و این سال می خواهید به چه چیزی دست پیدا کنید و سپس تمام تلاشتان را برای دستیابی به اهداف خود به کار بگیرید.

برای یک ثانیه فکر کنید. اگر واقعا ۲ ساعت در روز را به فراگیری یک مهارت اختصاص بدهید، می توانید در ظرف ۲ ماه به طور متوسط به افزایش درآمد بین ۱۰۰۰ تا ۲۰۰۰ دلار در ماه برسید. این تغییر چه احساسی در شما ایجاد خواهد کرد؟ سبک زندگیتان چگونه تغییر خواهد کرد؟

 

 

۲. از افراد متخصص یاد بگیرید

برایان تریسی می گوید: من این نکته را از یک مرد بسیار خردمند به نام کاپ کاپمیر یاد گرفتم که بیش از ۵۰ سال به مطالعه ی پیرامون موفقیت مشغول بوده است. او تقریبا ۱۰۰۰ اصل برای موفقیت استخراج کرده است. زمانی که او را ملاقات کردم از او پرسیدم در میان همه‌ی این ۱۰۰۰ اصل کدام یک از همه مهمتر است؟ او گفت: از روش های اثبات شده‌ی موفقیت استفاده کن.

بهترین بخش موفقیت این است که لازم نیست چرخ را از اول اختراع کنید. مسیر از قبل در برابر شما آماده شده است. تنها کاری که باید بکنید این است که هر روز، چند گام کوچک به سمت هد فتان بردارید.

برایان تریسی می گوید تمام راز های موفقیت انسان های بزرگ و دستاوردهایشان در فایل های صوتی، کتاب ها، وبلاگ ها و جاهای دیگر قابل دسترسی است. تنها چیزی که نیاز دارید این است که دست به کار شوید.

اگر فقط به چیزهایی که می خواهید فکر کنید هیچ چیزی تغییر نمیکند. رؤیاپردازی هر روزه را متوقف کنید و به جای آن رؤیاهایتان را زندگی کنید. این بهترین نقل قول از برایان تریسی برای کسب موفقیت های فوق العاده در زندگی است.

 

۳. فقط و فقط روی یک چیز تمرکز کنید.

برایان تریسی میگوید: از ۱۰ هدفی که دوست دارید در سال آینده به آنها برسید فهرستی تهیه کنید. این پرسش را مطرح کنید اگر فقط بتوانم به یکی از اهداف این فهرست برسم، کدام هدف بیشترین تأثیر مثبت را روی زندگی من خواهد گذاشت؟آن یک مورد را روی کاغذ بنویسید و آن را هدف اصلی و قطعی زندگیتان در نظر بگیرید.

یکی از اشتباهات رایجی که مردم انجام میدهند این است که تلاش میکنند کل زندگی شان را به یک باره تغییر دهند. آنها میخواهند وارد یک رابطه شوند، میلیونر شوند و خوش تیپ به نظر برسند، اما این رویکرد باعث می شود تمرکز آنها کم باشد به جای این کار انرژی تان را مانند یک تیغ لیزری متمرکز کنید و هم هی موانعی را که سر راه تان قرار می گیرند بشر ذاتاً و فطرتاً تمایل به این دارد که در جنبه‌های مختلف زندگی خود به رشد و شکوفایی برسد و بتواند در طول زندگی خود نتایج و دستاوردهای بیشتری را کسب کند. تمایل به تغییر و تحول امری ذاتی است که خداوند در وجود بی‌نهایت انسان قرار داده است و تمامی منابع موردنیاز برای رسیدن به  این اهداف و خواسته‌ها را نیز برای سیستم وجودی ما تعریف کرده است. زمانی انسان می‌تواند به این منابع بی‌نهایت دسترسی پیدا کند و توانمندی‌های خود را کشف کند که آگاهی و شناخت لازم را نسبت به اجزای وجودی‌اش به دست بیاورد، چراکه عدم شناخت درست مانع از دیدن منابع و به‌کارگیری صحیح آن‌ها می‌شود، هرچند آن منابع در دسترس و بی‌نهایت باشند.

 

درنتیجه شناخت، اولین گام به سمت آشنایی با خود است. این خود که انسان نام دارد اجزای متفاوت با عملکردها و کاربردهایی متفاوت دارد که باید به نحوه مؤثری در مسیر درستی قرار بگیرد. اولین گام شما در این مسیر برای شناخت و آگاهی نسبت به خودتان و عملکردهایتان در زندگی با شناخت مفهوم ان ال پی آغاز می شود.

 

یکی از اجزای مهمی که در سیستم انسانی نقش بسیار مهمی ایفا می‌کند مغز و ذهن و سیستم عصبی انسان می‌باشد. ذهن و مغز هرکدام اجزای مهم و تأثیرگذاری در خلق زندگی انسان می‌باشند و مراکز مهمی در کنترل و شکل‌دهی عملکردهای فکری، احساسی و فیزیولوژی ما محسوب می‌شوند. درنهایت برای ایجاد تغییرات در جنبه‌های مختلف زندگی باید به سراغ سرمنشأ تغییرات که ذهن و مغز هستند برویم و ساختارهای شکل‌دهنده‌ی آن‌ها را بشناسیم چراکه تغییر در این دو بعد مهم می‌تواند تمام سیستم وجود انسان را تحت تأثیر قرار دهد.

 

حالا سؤال اساسی که پیش می‌آید این  است که ما چگونه ذهن و مغز خود را بشناسیم و بدانیم نحوه عملکرد آن‌ها به چه شکل است یا اینکه چه نوع تغییراتی را چگونه و در کجا باید ایجاد کنیم تا به خواسته‌هایی که در زندگی خود داریم دست پیدا کنیم. جواب این سؤالات شناخت NLP می‌باشد؛ اینکه ان ال پی چیست و چه کاربردهایی دارد را در ادامه مقاله با هم دیگر بررسی خواهیم کرد.

 

Neuro Lingustic Programmin

 

یکی از سؤالات اساسی که هر فردی بعد از شنیدن کلمه NLP به آن برمی‌خورد این است که ان ال پی چیست و چه نقشی در زندگی بشر ایفا می‌کند؟ یکی از علوم و دانشی که سال‌های بسیار زیادی به بشر کمک کرده تا شناخت خود را درزمینه ذهن و مغز افزایش دهد و بتواند با کنترل آن‌ها به دستاوردهای متعالی برسد NLP یا همان برنامه‌نویسی عصبی زبانی می‌باشد.

 

ان ال پی بسیار کاربردی نگاه خود را متمرکز بر فرایندهای ذهنی و مغزی انسان و تأثیرات آن‌ها در دنیای درونی و بیرونی گذاشته است و NLP به دنبال این می‌باشد که نوع نگاه و مدل‌هایی که افراد از جهان دارند باعث خلق چه نتایجی و واقعیت‌های بیرونی برای آن‌ها می‌شود و چگونه ما می‌توانیم در ان ال پی با تغییر در نوع ساختارهای ذهنی و مغزی، نتایج و واقعیت‌های متفاوتی را با NLP رقم بزنیم و از فرصت‌های بیشتری در این جهان با استفاده از ان ال پی بهره‌مند شویم.

 

دانستن اینکه ان ال پی چیست می‌تواند به ما کمک کند تا با ابزارهای بسیار قدرتمند NLP برای کشف قوانین حاکم بر وجود انسانی و جهانی که او در آن زندگی می‌کند به جستجو بپردازیم و با نگاهی عمیق در NLP شناختی درست از کارکردهای وجود انسان و ارتباط او با جهان و پدیدارهای موجود در آن به دست بیاوریم.

 

 

نام‌گذاری ان ال پی

ازآنجاکه بندلر و گریندر در ان ال پی بر روی سیستم عصبی که همان نورولوژی مغز انسان می‌باشد مطالعات خود را آغاز نمودند و سپس به بررسی تأثیر زبان بر روی این سیستم  پرداختند و با NLP کشف نمودند که برنامه‌ها و نرم‌افزارهای ذهنی ما به چه نحوی بر ساختار ذهن و مغز ما برنامه‌نویسی می‌شوند نامی را تحت عنوان Neuro Linguistic Programming برای دستاوردهای خود انتخاب کردند تا معنای NLP برای عموم قابل لمس باشد و به نحوی لغات ان ال پی بیانگر مفهوم و کاربردی باشد که در ماهیت NLP وجود دارد. که ما امروزه آن را به نام برنامه‌نویسی عصبی زبانی یا همان مخفف NLP می‌شناسیم.

 

 

معنای لغات لاتین NLP چیست ؟

 

 

Neuro

همان‌طور که در قبل بیان کردیم یکی از اجزایی که NLP برای ایجاد تغییر و تحولات به سراغ آن می‌رود مغز و سیستم عصبی مرتبط با آن و ذهنی می‌باشد که از واکنش‌های خود مغز تولید می‌شود و نقش مهمی در ساختار ان ال پی ایفا می‌کند. این بخش از NLP به مطالعه سیستم عصبی می‌پردازد و به دنبال نحوه ارتباطات بین نورون‌ها و سلول‌های مغزی در مورد یک پدیده می‌باشد.

 

ما برای هر موضوع، شرایط، اتفاق و موقعیت‌های مختلف در مغز خود جایی برای آن‌ها اختصاص داده و تعدادی نورون‌های مغزی را برای آن به خدمت می‌گیریم که شناسایی این ارتباطات در مغز به ما این امکان را می‌دهد که اگر الگویی ناشی از این ارتباطات شکل‌گرفته تأثیرات و واکنش‌های مطلوبی را در ما ایجاد نمی‌کند ما قادریم با ابزارها و تکنیک‌های NLP این ارتباطات را تغییر داده و در نحوه شکل‌گیری آن‌ها دست ببریم و آن‌ها را به سمت ارتباطاتی اثربخش با خروجی‌هایی متعالی هدایت کنیم یا اینکه با استفاده از NLP الگوهای اثربخش ذهنی و مغزی را پرورش داده و آن‌ها را غنی‌تر سازیم.

 

 

 

Linisgutic

در این بخش NLP ما به مطالعه ساختارهای زبانی می‌پردازیم و تأثیرات عمیق زبان را بر نحوه خلق تجربیات ذهنی و مغزی و درنهایت خلق زندگی بیرونی موردبررسی قرار می‌دهیم. زمانی که صحبت از ساختارهای زبانی در ان ال پی می‌شود ما دو نوع ساختار زبانی را در NLP مدنظر قرار می‌دهیم.

 

1- زبان کلامی

زبان کلامی در NLP زبانی است که ما با آن حرف زدن و صحبت کردن را آموخته‌ایم و یاد گرفته‌ایم که چگونه مفاهیم ذهنی خود را در قالب لغات و کلماتی بر روی زبان خود جاری کنیم. از این منظر ما در NLP ساختارها و تأثیرات کلامی که بر روی زبان جاری می‌کنیم را موردبررسی قرار داده و در تک‌تک لغات افراد به دنبال تجربه‌ها و ساختارهای عمیق و پشت پرده این زبان کلامی می‌گردیم و با ابزارها و تکنیک‌هایی که NLP در این زمینه طراحی کرده از ساختار زبان کلامی به مفاهیم واقعی و سرمنشأ شکل‌گیری تجربیات که در عمق ذهن و مغز ما قرارگرفته‌اند دست پیدا می‌کنیم.

 

2- زبان غیرکلامی

زبان غیرکلامی در NLP همان حرکات و ژست‌هایی می‌باشد که ما در فیزیولوژی خود آن‌ها را نشان می‌دهیم. مثلاً فردی که صحبت می‌کند برای انتقال بهتر مفاهیم خود از حرکات دست، اجزای صورت و استفاده می‌کند تا کلام خود را به تصویر بکشد. ما در NLP به دنبال شناسایی علائمی هستیم که در فیزیولوژی و زبان غیرکلامی یک فرد بروز می‌کند.

 

به معنای واضح‌تر زمانی که یک فرد در حال فکر یا احساس کردن در مورد یک موضوع می‌باشد و در ذهن و مغز خود در حال پردازش اطلاعاتی ناشی از آن هست، این پردازش به‌صورت علائمی در زبان کلامی و زبان غیرکلامی که همان فیزیولوژی می‌باشد خود را نشان می‌دهد. مثلاً فردی که به موضوع خوبی فکر می‌کند این موضوع باعث می‌شود در تن صدای او و نحوه بیان او شادی و لذت خاصی احساس شود و اجزای صورت او با همکاری هم نقشی از لبخند و شادی را در صورت او نمایان می‌کنند که تمامی این‌ها پاسخ فیزیولوژی به آن پردازش و تفکر می‌باشد.

 

توجه کنید که در ان ال پی مفهومی به نام زبان بدن وجود ندارد بلکه ما در ان ال پی مطالعه فیزیولوژی را در دستور کار قرار می‌دهیم و در NLP معتقدیم که به دلیل بی‌نهایت بودن عناصر ذهنی و مغزی تمامی انسان‌ها منحصربه‌فرد می‌باشند و باید به‌صورت منحصربه‌فرد و در شرایط و موقعیت‌های مختلف و وابسته موردمطالعه قرار بگیرند چراکه ممکن است هر رفتار و واکنشی با تغییر شرایط و محیط تغییر کند و نتایج مشابهی ایجاد نکند. ابزارهای زبان بدن یک الگو را ممکن است به چند نفر تعمیم دهند و تقریبی را ایجاد کنند که مانع از مطالعه صحیح افراد شود. به همین علت ممکن است یافته‌های زبان بدن و آموزه‌های منابع آن برای ما در NLP کاربردی اثربخش و منحصر‌به‌فرد نداشته باشد.

 

 

 

Programming

در این قسمت NLP ما عمل برنامه‌نویسی را بر ذهن و مغز انجام می‌دهیم. منظور از برنامه در ان ال پی همان تفکرات و احساسات و باورها و ارزش‌های شکل‌گرفته ناشی از تکرارهای بی‌شمار است. ذهن و مغز ما همانند یک سیستم کامپیوتری برنامه‌های مختص خودش را دارد که برای تغییر در این برنامه‌ها و نصب برنامه‌های جدید باید بتوانیم برنامه‌نویسی ذهن و مغز را یاد بگیریم و بدانیم که باید در کجا چه برنامه‌ای را با چه ساختاری ایجاد کنیم که باعث تغییر در نظام ذهنی و مغزی ما شود و این تغییر ثابت و پایدار باشد. در کل NLP زبان ذهن و مغز خودمان و افراد دیگر را به ما آموزش می‌دهد تا بتوانیم از این طریق با این دو بعد مهم و اثرگذار که نقش اساسی در زندگی بشر و خلق تجربیات او دارند ارتباطی مؤثر برقرار کنیم.

 

این نکته را به یاد داشته باشید که در متون و ترجمه‌های فارسی این بخش NLP را برنامه‌ریزی ترجمه کرده‌اند که ترجمه صحیح آن برنامه‌نویسی می‌باشد چراکه اگر قرار بر برنامه‌ریزی بود از همان لغت Planning در ان ال پی استفاده می‌شد و لغت برنامه‌ریزی به معنای همان برنامه‌نویسی در نظر گرفته می‌شود.

 

در نتیجه ما در NLP با استفاده از زبان کلامی که همان زبانی است که کلمات ما بر روی آن جاری می‌شود و با استفاده از زبان غیرکلامی که همان فیزیولوژی و اجزایش است عمل برنامه‌نویسی را بر ذهن و مغز و سیستم عصبی مرتبط با آن انجام می‌دهیم که این بالاترین توانایی و مهارتی می‌باشد که هر انسانی می‌تواند به آن دست پیدا کند و ان ال پی با ابزارها و تکنیک‌های خود این فرایند را در دسترس بشر قرار داده تا با شناختی عمیق و ساختارمند برنامه‌های ذهنی را کشف و در نحوه ساختار آن‌ها تغییراتی را ایجاد کند یا اینکه برنامه‌های جدید را طراحی و در این سیستم‌عامل بی‌نهایت انسانی نصب کنیم و آن را برنامه‌نویسی مجدد کنیم چراکه NLP معتقد است انسان موجودی برنامه‌پذیر می‌باشد به همین علت قابلیت تغییر و نصب برنامه‌های جدیدی را در زمینه ذهن و مغز خود دارد.

 

 

 

ان ال پی و کاربردهای آن در زندگی

یکی از موضوعات مهم در هر علم و دانشی کابرد آن در زندگی بشر می‌باشد و ما با آشنایی مختصری با ان ال پی  و باکمی دقت به کارکردهایی که در قبل بیان شد و NLP در اختیار بشر قرار می‌دهد متوجه شدیم که بشر با استفاده از دانش نوین ان ال پی می‌تواند جنبه‌های مختلف زندگی خود را تغییر دهد و در هر زمینه‌ای که می‌خواهد از ابزارهای ان ال پی استفاده کند.

 

اگر شخصی به دنبال لذت و زندگی سالم با جسمی سالم یا به دنبال کسب ثروت و پول و به دنبال زندگی معنوی با دنیایی از معنا و مفهوم می‌گردد می‌تواند بامطالعه افراد موفق و کسانی که به این زمینه‌ها دست پیداکرده‌اند از نتایج آن‌ها در مدت‌زمان کوتاه‌تری بهره‌مند شود چراکه ما قادریم با ابزارهای NLP مدل‌ها و الگوهای ذهنی افراد برجسته و موفق را که همان باورها و ارزش‌ها و ارتباط آن‌ها با یکدیگر است را استخراج و کشف کنیم و با روش‌هایی کاملاً مشخص آن‌ها را مدل‌سازی و سپس در ذهن و مغز خودمان که همان ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه می‌باشد نصب کنیم و سپس مکانیزم‌های ناخودآگاه انسان که خداوند در اختیار او قرار داده دست‌به‌کار می‌شوند تا مدل و برنامه‌های اثربخش جدید را در نظام جهان با به خدمت گیری منابع بی‌نهایت انسانی به مرحله ظهور برسانند.

 

تاریخچه ان ال پی

ابتدای مسیر ان ال پی

در سال 1971 میلادی دانشجوی مدل‌سازی و ریاضی به نام ریچاد بندلر در دانشگاه سانتاکروز تحصیلات خود را می‌گذراند و گاهی اوقات موسیقی را نیز آموزش می‌داد. در همین حین ایشان به فرزند دکتری به نام رابرت اسپیتزر که در حوزه گشتالت درمانی فعالیت می‌کرد موسیقی را آموزش می‌داد و در همین زمان بود که دکتر اسپیتزر کتابی در مورد گشتالت درمانی از فریتز پر که یکی از بهترین‌های آن زمان در گشتالت تراپی بود را در اختیار ریچارد برای مطالعه و بررسی قرار داد.

بندلر به دلیل علاقه زیادش بعد از مدتی آموزه‌ها و روش‌هایی که در گشتالت درمانی می‌آموخت را با هیپنوتیزم کلاسیکی که از قبل آموخته بود ترکیب می‌کرد و آن‌ها را در دانشگاه سانتاکروز کالیفرنیا با کمک دوستش فرانک پوسلیک که دانشجوی روانشناسی و علوم اجتماعی بود به تعدادی از افراد که با آن‌ها گروهی را تشکیل داده بودند آموزش می‌داد و در همین جلسات افراد نتایج خوبی را کسب می‌کردند چرا که بندلر روش درمانی فریتز پر را به‌خوبی یاد گرفته بود و با مدل‌سازی کارها و رفتارهای او نتایج خوبی را در کار با افراد می‌گرفت و این نقطه شروع شکل‌گیری تاریخچه ان ال پی در دانشگاه سانتاکروز بود.

آشنایی با جان گریندر

بعد از مدتی بندلر با استاد زبان‌شناسی در سانتاکروز آشنا شد که ایشان را به گروهی که به آن‌ها مباحث گشتالت را آموزش می‌داد دعوت کرد و پس از مدتی جان گریندر در یکی از این جلسات شرکت کرد و متوجه شد کارهایی که بندلر و پوسلیک آن را با هیپنوتیزم و گشتالت انجام می‌دهند او می‌تواند با استفاده از زبان آن‌ها را انجام دهد و آغاز همکاری این دو نفر شروع شد و ابتدا گریندر و بندلر با استفاده از آموزه‌ها و کتاب‌های فریتز پر و منابعی که از او موجود بود شروع به مطالعه ساختارهای زبانی و فیزیولوژی پر و مدل‌سازی رفتارهای او در درمان نمودند و با استفاده از مباحث گشتالت و آزمون‌وخطا کردن آن‌ها بر روی افراد زیادی آرام‌آرام تکنیک‌هایی را بر اساس گشتالت طراحی نمودند که امروزه در ان ال پی کاربردهای بسیار زیادی دارند.

 

ویرجینیا مدلی جدید برای جستجوگران ان ال پی

پس از مدتی بندلر و گریندر با خانم ویرجینیا ساتیر که یکی از بهترین خانواده درمانگرهای آن زمان بود آشنا شدند و شروع به مطالعه او و روش‌های او در درمان مخاطبانش نمودند و مدتی نگذشت که کشف کردند او نیز از چه روش‌های کلامی و غیرکلامی استفاده می‌کند که باعث می‌شود مراجعانش درمان شوند و پس از شناسایی ساختارهای زبان کلامی و غیرکلامی ویرجینیا و کشف مدل متا (متامدل) اولین کتاب ان ال پی به نام ساختار جادو نوشته شد و تمامی این ساختارهای استخراج و مدل شده تا آن زمان که بیشتر به مدل‌ها و الگوهای زبان می‌پرداخت در کتاب ساختار جادو جلد یک به چاپ رسید که این ساختارهای زبانی در ان ال پی از زبانشناسی به نام نوام چامسکی و معناشناسی به نام آلفرد کورزیبسکی گرفته شده است.

نکته‌ مهم این است که پایه شکل‌گیری ان ال پی از این سؤال شروع شد که چطور می‌شود که افراد در برابر موقعیت‌ها و شرایط یکسان واکنش‌ها و رفتارهای متفاوتی از خود بروز می‌دهند و این تفاوت از کجا نشأت می‌گیرد. مثلاً چه طور می‌شود که دو درمانگر که در یک‌رشته فعالیت می‌کنند و اطلاعات مشابهی دارند، در امر درمان نتایج آن‌ها باهم متفاوت می‌شود و اینکه فردی که موفق عمل می‌کند از چه روش‌هایی استفاده می‌کند که خروجی و دستاوردهای متفاوت‌تری را می‌گیرد.

چطور می‌شود که فردی از ارتفاع می‌ترسد و فرد دیگر ترسی از آن ندارد و حتی از ارتفاع لذت هم می‌برد و اگر ما قادر باشیم که نگاه فردی که نمی‌ترسد را بشناسیم و بدانیم او چطور در ذهنش ارتفاع را می‌بیند و در مورد آن فکر و احساس می‌کند، می‌توانیم نگاه و طرز تفکر او را به فردی که می‌ترسد انتقال دهیم و او نیز در برابر ارتفاع همان احساس را پیدا کند.

این یکی از دستاوردهای بزرگ ان ال پی می‌باشد که قادر است ابزارها و تکنیک‌هایی را در اختیار ما قرار دهد تا با استفاده از آن الگوهای ذهنی و مغزی افراد برجسته جهان یا همان نظام باورها و ارزش‌های آنان را شناسایی و استخراج‌کنیم و آن‌ها را با روش‌های موجود در ان ال پی مدل‌سازی کنیم و آن را در ذهن و مغزمان نصب و پیاده کنیم و بتوانیم در زمان کوتاه‌تری به همان نتایج دست پیدا کنیم و از این طریق تمامی جنبه‌های عالی و متعالی جهان را در دسترس قرار دهیم.

 

 

 

ورود ان ال پی به دنیای هیپنوتیزم

زمانی که بندلر و گریندر در دانشگاه سانتاکروز فعالیت‌ها و دستاوردهای خود را به نمایش می‌گذاشتند توجه انسان‌شناس معروفی به نام گریگوری بتسون که امروزه او را پدر معنوی ان ال پی می‌دانند به خود جلب کردند. بتسون که در آن زمان مدیر مؤسسه پالو آلتو بود و این مؤسسه از تعدادی از افراد برجسته در زمینه‌های مختلف علوم ذهنی و مغزی تشکیل‌شده بود، این امکان را در اختیار بندلر و گریندر قرار می‌داد تا با انسان‌های بیشتری توسط بتسون آشنا شوند و حوزه مطالعات خود را گسترش دهند.

آشنایی بتسون با بنیان‌گذاران ان ال پی باعث شد تا آن‌ها را به بهترین هیپنوتیزم درمانگر آن زمان و پایه‌گذار انجمن هیپنوتیزم بالینی آمریکا که به نوبه خود نابغه‌ای در زمینه هیپنوتیزم بود معرفی کند. در ملاقات بندلر و گریندر با دکتر میلتون اریکسون مسیر مدل‌سازی و الگوبرداری از روش‌ها و الگوهای کلام هیپنوتیزمی دکتر اریکسون آغاز شد و بعد از چند ماه زندگی کردن بندلر و گریندر و تعدادی از همراهان آن‌ها در خانه اریکسون الگوهای کلامی و غیرکلامی اریکسون که ما امروزه آن را به‌عنوان هیپنوتیزم اریکسونی در ان ال پی می‌شناسیم کشف، استخراج و مدل‌سازی شد و سپس بندلر و گریندر الگوهای هیپنوتیزمی را در دو جلد کتاب تحت عنوان الگوهای هیپنوتیزم کلامی میلتون اریکسون به چاپ رساندند و در دسترس عموم قراردادند و قطعه پازل جدیدی را به ان ال پی اضافه نمودند.

 


زندگی را آسان بگیرید. از انجام کارهایی که به صورت عادت در آمده اند، خودداری کنید. موارد زائد را از زندگی خود حذف کنید. تا بتوانید زندگی را واضح تر ببینید. یک ماه تماشای تلویزیون را کنار بگذارید، به آنچه می خوانید و به افکار خود توجه کنید.

به ندای قلب خود گوش دهید که می گوید: من این کار را دوست دارم برایم هیجان انگیز است. به کتابخانه بروید. تک تک قفسه ها را به دقت بررسی کنید. کدام یک برای تان جذاب است؟

کارهای جدیدی انجام دهید: نقاشی رنگ روغن، هنرهای رزمی، مربیگری فوتبال، زبان ایتالیایی و . ممکن است ده کار تازه را امتحان کنید و نه تای آنها آنچنان دلچسب نباشند. اما شاید کار شماره ده، دنیای جدیدی را به شما نشان دهد و اگر این اتفاق نیفتاد، ده کار بعدی را امتحان کنید.

برای یافتن، باید جستجو کرد. اگر راه زندگی خود را گم کرده اید، کمی استراحت کنید. برای خود وقت و فضای کافی ایجاد کنید تا آنچه را که برای تان مهم است، بررسی کنید. یک هفته تنها به دریا و کوهستان بروید. فرد می گوید: برای این کار وقت ندارم. درست مثل این است که بگوید: "من راه را گم کردم، اما چون عجله دارم، نمی توانم نقشه را نگاه کنم.

مهم ترین چیز این است که به کار مورد علاقه تان مشغول شوید و این طرز فکر را بپذیرید. برای انجام کارهای مورد علاقه تان، ابتدا باید امکان تحقق آنها را باور کنید. وقتی کار مورد علاقه خود را پیدا کردید، پاسخ این پرسش را خواهید یافت: " من در زندگی می خواهم چه کار کنم؟ "

اکثر مردم نمی دانند چه می خواهند و ناراحت هستند که چرا آن چیزی را که خودشان نمی دانند چیست ، به دست نیاورده اند. اگر دقیقا نمی دانید چه میخواهید، نزدیک ترین نقطه به هدفتان را پیدا کنید و حرکت را از همان جا آغاز کنید.

منبع : کتاب از قلبتان پیروی کنید اثر اندرو متیوس

 


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

برکه انتشارات سفیراردهال طراحی مطب دندانپزشکی و دکوراسیون کلینیک پیش فروش املاک منطقه 22 در مسکن مشاهیر تجارت با کشورهای آسیای میانه Android Spy Apps | Spy Apps For Android | Android Spy Software آموزشهای کمیاب تین کلاینت خانواده خلاصه مدیریت حقوق و دستمزد یوسف رونق pdf